بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ای پسرم * تاریخ: 95/7/21
باید بگم من فرزندی ندارم، اما امروز بطور اتفاقی این متن رو مینویسم.
از یه بنده خدا شنیدم که میگفت: بچه باید یه کمی بی ادبی یاد بگیره. جدای اینکه این مطلب درسته یا نه. پیش خودم گفتم اگر بچه کوچکی داشتم دوست داشتم برایش وقت بگذارم و این مطالب را به او یاد بدهم.
ای پسرم، تو میوه زندگی من هستی، هیچ پدر و مادری بد بچه هاش رو نمیخواد. من میخوام تجربیات زندگیم رو بهت بگم. تو میتونی وقتی بزرگ شدی در موردشون فکر کنی و بهترین شون رو انتخاب کنی.
اول از خودت شروع میکنم: تو در وجود خودت قدرتی داری به اسم قدرت تفکر، به کمک اون میتونی درباره خیلی از چیز ها فکر کنی و چیز های زیادی یاد بگیری.
دومین چیزیکه تو داری قلب توست. قلب پاک تو مهربانی را درک میکنه با آن میتونی به خدایی که بالای سر توست عشق بورزی. این رو بدون که او همه بندگان اش را دوست دارد.
پسرم همه انسان ها حتی پدرت عمر محدودی دارند، زمانی بدنیا آمده اند و زمانی از دنیا میروند، انسانی در این مسابقه برنده است که بداند برای چه چیزی به دنیا آمده؟ برای این به دنیا آمده است که درست زندگی کند، کسی را اذیت نکند و با همه مهربان باشد. اما مراقب باش همه مردم مانند تو خوب نیستند، عده ای با تو رو در رو دعوا میکنند، عده ای تنها حرف بد میزنند، عده ای را نمیبینی و عده ای در ظاهر دوست تو اند اما در باطن دشمن اند و یک نفر هست که در درون توست و تو را بر اذیت کردن دیگران تشویق میکند او نیز دشمن توست.
پسرم از قرآن جدا نشو. قرآن کلام خداست و راه و مسیر زندگی را به تو نشان میدهد. بزرگتر که شدی آن را بخوان و بگو پدرم مرا به خواندن آن سفارش کرده است.
پسرم، خدای بزرگ تمام انسان ها را دوست دارد و برای اینکه به آن ها بگوید کارهای خوب انجام دهید، پیامبرانی را به سوی آن ها فرستاده است. یکی از آن ها حضرت محمد است. او دوست بچه ها و بسیار مهربان بوده است. او با بچه ها بازی میکرد و آن ها را بسیار دوست میداشت. خدا هم حضرت محمد را بسیار دوست دارد. حضرت محمد دختری دارد به اسم فاطمه. خدا حضرت فاطمه را نیز خیلی دوست دارد. چون او بهترین زن کره زمین است. او هم بچه ها را خیلی دوست داشت. اما خدا آن ها را پیش خود برده است ولی پسر آن ها هنوز زنده است. نام پسر آن ها مَهدی است. او خیلی چیز ها میداند و چهره ای بسیار زیبا دارد. او هم دوست بچه هاست.
پسرم ما نمیدانیم او کجاست. اما میدانیم که خدا مواظب اوست. بعد ها او برمیگردد و ما را از دست انسان های بد نجات میدهد. پسرم، همیشه حرف او را گوش بده. مواظب باش که او حرف قرآن را گوش دهد اگر به حرف قرآن گوش نداد، او مَهدی واقعی نیست و دروغ میگوید.
پسرم، پدرت او را دوست دارد، روزی که ان شاء الله او را دیدی، سلام مرا به او برسان.
پسرم، به هیچ وجه به سمت سیگار و مواد مخدر نرو. چون دود سیاه و آلوده آن ها بدن تو را ضعیف میکنند. و عاقبت تو را اسیر خود میکنند.
پسرم، با دوستان هم سن و سالت تا میتوانی بازی کن و تا میتوانی بخند و شاد باش. در ادامه زمانیکه هم سن پدرت شدی نگاهت را کنترل کن و با دختران هم سن ات شمرده و درست سخن بگو.
پسرم نماز خواندن را ترک نکن. خودم آن را به تو یاد خواهم داد. نماز تشکر از خداست. خدا به تو دست، پا، چشم و زبان داده است، آیا نباید بخاطر این ها از او تشکر کنی؟
پسرم، راستگو باش و زمانیکه به کسی قول دادی به آن عمل کن.
دوستدار تو پدرت
موفق باشید.