بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: دلنوشته در سفر * تاریخ: 95/8/5
میخواستم بگویم اگر قدرتی داشتم، مایل بودم مکان های تفریحی و خوش آب و هوا را در مناطق مختلف کشورم فراهم کنم. ترتیبی میدادم که همه بتوانند از یک سری امکانات بصورت رایگان استفاده کنند. حال میتوان بیشتر هزینه کرد و یک سری امکانات جدیدی فراهم کرد و برای آن ها هزینه ای در نظر گرفت. و در ادامه از این درآمد برای بهتر شدن منطقه، حقوق کارگران و کمک به سایر بخش ها استفاده کرد.
به نظرم امد درست نیست که برای ورود به یک مکان تفریحی از مردم هزینه ورود دریافت بشه بعد آن منطقه تقریبا هیچ امکاناتی نداشته باشه و یا وضعیت نظافت محیط روز به روز بدتر بشه.
حال نظر من چه فایده ای دارد؟ این سختی های فراهم کردن امکانات رایگان برای مردم، راحتی و اوقات خوشی را برای مردم به ارمغان می آورد و رضایت آن ها را در پی دارد. نه اینکه یک نفر مشاهده کند وقتی میخواهد به منطقه تفریحی باغملک برود باید ژتون ورودی بگیرد، وقتی میخواهد به آبشار یاسوج یا تخت جمشید برود هم همینطور. چرا وقتی یک نفر بخواهد کارت هوشمند ملی اش را تهیه کند، باید سی هزار تومان هزینه کند. (این مبلغ برای عده ای از همشهریان ام زیاد است.) پس چه کسی بفکر رضایت من است، چه کسی به من و سایر مردم اعتماد میکند؟
برای مثال چرا باید این همه هزینه از دانشجویان دوره آزاد، شبانه، پردیس خودگردان و غیر انتفاعی گرفته بشود؟ اما وقتی صحبت از انتخابات میشود، رای، نظر و رضایت مردم مهم میشود. بگذریم.
البته به نظر من در مورد امکانات رفاهی و مناطق تفریحی باید ساز و کاری وجود داشته باشد تا افرادیکه قصد سوء استفاده دارند را جریمه کند، اما اصل کار بر روی ارائه امکانات و در نظر گرفتن لحظاتی خوش برای اوقات فراغت مردم میباشد.
این نظر من بود، من به مناطق مختلف کشورم سفر نکرده ام و موضوع رضایت و اعتماد به مردم را به همه زمینه ها بسط نمیدهم، حتی شاید در زمینه ژتون ورودی بحث امنیت مطرح باشد و من نتیجه اشتباهی از چند مثال گرفته باشم اما به هر حال به نظرم رسید این طور باشد بهتر است. حالا که بیشتر بررسی میکنم اگر قدرتی داشتم نظراتم را به مشورت میگذاشتم و با برنامه ریزی کار میکردم.
علاوه بر این همه چیز کار در زمینه رفاه و دنیای مردم نیست، اگرچه ثواب خیلی زیادی دارد، اما اهمیت کار فرهنگی از این هم بیشتر است. افرادی هستند که در خانواده هایشان تربیت صحیح نشدند، تربیت اسلامی نشدند. لازم است افرادی با برنامه ریزی و پشتکار سعی کنند اعتقادات صحیح را به آن ها آموزش بدهند، به زندگی شان هدف بدهند و راه صحیح زندگی کردن را به آن ها نشان بدهند.
کلام آخر: کسی با این توضیحات گمان نکند که من از بهتر شدن وضعیت موجود ناامید هستم. خیر، به اعتقاد من هنوز هم کسانی هستند: چه در بدنه دولت و چه در میان مردم که دغدغه مردم را دارند، دوست دارند مشکل آن ها را حل کنند، از زندگی شان هدف دارند، دوست دارند مردم کشورشان رضایت داشته باشند. یه جامعه بسازند که الگوی بقیه کشورها باشد، دوست دارند جامعه ای بسازند که مردم اش به مسلمانی و ایرانی بودن شان افتخار کنند و این حرکت به سمت خیر و خوبی ان شاء الله به ظهور امام زمان منتهی بشود و از این طریق اکثر مردم جهان به واسطه حکومت جهانی حضرت مَهدی خداشناس بشوند، امنیت و عدالت برقرار بشود، استعداد های اکثر مردم شکوفا بشود و علم در همه شاخه های آن به نهایت درجه خودش برسد.
موفق باشید.