سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با حکیمان همنشین باش تا خودت کامل ونفست شریف و نادانی ات دور گردد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :10
کل بازدید :24716
تعداد کل یاداشته ها : 37
103/9/11
11:51 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
رضا ملتفت[0]
من رضا ملتفت، دانشجوی ارشد رشته مکانیک در دانشگاه یاسوج هستم. هدف من از تاسیس این وبلاگ، تفکر و پخته تر شدنه. امیدوارم با نظرات خوبتون من رو در این راه یاری کنید.

خبر مایه

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تجربه من در رفع مشکلات روحی * تاریخ:94/10/30

 

   امروز به این فکر افتادم که ان شاء الله در آینده یه مطلب درباره اینکه من چگونه مشکلات روحی ام را حل میکنم؟ در وبلاگم بذارم.

  در ادامه به این نکته اشاره میکنم که به نظر من وقتی کسی به هر علتی دچار ناراحتی و افسردگی میشه، باید به طریقی این فشار روحی رو کم کنه.

   یکی از راه حل ها میتونه هم صحبتی با یک دوست صمیمی باشه. ما زیاد مشاهده کرده ایم که بعد از صحبت با یک دوست، میگوییم خدا را شکر که سبک شدم، خب این نشون میده که قبل از این صحبت فرد زیر فشار روحی بوده.

   یکی دیگه از راه حل ها این ست که فرد در تنهایی خودش از خدا کمک بخواد و گریه کنه و حتی تو جایی که مزاحم کسی نشه، فریاد بزنه تا سبک بشه. حالا بعضی ها دنبال مقصر مشکلات شون میگردن و فریادشون رو سر اون خالی میکنن، که این روش رو چندان نمی پسندم.

   بعضی های دیگه هم به طبیعت رو میارن، بعضی ها هم قدم زدن رو انتخاب میکنن و گروه آخر هم هیچ کاری نمیکنن و اجازه میدهند که گذر زمان مشکلاتشون رو حل کنه. به نظر من گروه آخر دیر بازده ترین راه رو انتخاب میکنن. اون ها برای من مثل کسی هستند که سرما خورده باشه و به سرما خوردگی اش بی محلی میکنه تا اینکه ویروس سرما خوردگی تو بدنش ضعیف بشه، اما دوباره که سرما میخوره وضعش از بار اول هم خراب تر میشه. ( بگذریم از اینکه بعضی ها راه صحیح درمان سرما خوردگی رو این میدونن که باید یه چند روز بگذره و بعد از اون شروع به معالجه کنیم. به هر حال مثالی زدیم! )

   من خودم بشخصه اهل داد و فریاد نیستم بعضی وقت ها از هم صحبتی با خانواده ام استفاده کرده ام، اما چند دفعه ای رو هم به خاطر دارم که با نوشتن حالم بهتر شده ست. من در آغاز کاغذی برمیدارم و ابتدای آن بسمه تعالی مینویسم و بعد از آن موضوع و تاریخ را مشخص میکنم، در ادامه دلیل ناراحتی ام را مینویسم، و هر چیزی در دلم دارم خالی میکنم. از اتفاقات امروز، از مشکلات، از بزرگی و کرم خدا، از ربط مشکلات با خاطرات گذشته ام مینویسم، گاهی هم نتایجی از نوشته هایم بدست می آورم، که فکر اش را هم نمیکردم. نوشتن دوست صمیمی من ست. و من حرف هایم را با آن میزنم و سبک میشوم. امیدوارم این تجربه من برای شما مفید بوده باشد یا حداقل در بعضی مواقع به این روش هم اعتمادی کنید و تاثیر آن را به عینه لمس کنید.

   نکته آخری که من یاد گرفته ام این ست که همیشه سعی کنید با علت ها و ریشه های یک مشکل برخورد کنید و نه با معلول های آن، برای مثال یک نفر به هنگام رانندگی از سر و صدای زیاد اتومبیل خود خسته میشود و شخصی به او توصیه میکند که میتوانی پنبه در گوش خود بگذاری تا صدایی نشوی!!! ولی به نظر شما مشکل ماشین برطرف شده ست؟

   دوست دارم این داستان شیرین را هم تعریف کنم و آن اینکه شخصی در کنار رودخانه ای نشسته بود که ناگهان صدای کمک خواستن فردی را که در حال غرق شدن بود شنید، شخص به سرعت وارد رودخانه شده و آن فرد را نجات داد. بعد از مدتی فرد دومی هم درخواست کمک کرد و باز هم مرد داستان ما او را نجات میدهد، این اتفاق چندین بار تکرار شد تا اینکه بالاخره آن فرد خسته شده و دیگر نمیتوانست کسی را نجات دهد. فردی که از آن محل گذر میکرد به او گفت: تو باید به بالای رودخانه میرفتی، در آنجا یک فرد دیوانه هرکسی را که میبیند به رودخانه میاندازد، تو باید جلوی کار او را میگرفتی.

   این داستان زیبا در درس تفکر سیستمی متمم به یاد من مانده بود. اگر مایل به مطالعه این درس هستید میتوانید به این آدرس مراجعه کرده و با عضو کاربر آزاد یا کابر ویژه متمم شدن از درس های این سایت استفاده کنید. متمم (محل توسعه مهارت های من)

موفق باشید. 

 


  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دانشگاه و انتخاب رشته * تاریخ: 95/4/19

 

سلام دوست عزیز، خوب هستید؟

 همونطور که قول داده بودم، میخواستم درباره دانشگاه و انتخاب رشته براتون بنویسم. و شما رو به مطالبی که یاد گرفتم ارجاع بدم. امیدوارم مفید باشه.

   خب، به نظر من درباره رفتن به دانشگاه و اصولا هر تصمیمی، انسان باید با خودش تنها بشه و تفکر کنه، که من از رفتن به دانشگاه چه هدفی دارم، این زندگی خودمه، و من میخوام حتی هر قدمی که برمیدارم در راستای هدفم باشه.

   من به عنوان کسی که چهار سال رو در دانشگاه گذرونده تجربیاتم رو اینجا مینویسم، به خودم میگم: ای کاش کسی زودتر به ما گفته بود.

   اگر من میدونستم که در چه زمینه هایی علاقه دارم، و علاوه بر این رشته های دانشگاهی، هنرستانی، گزینه های پیش رو و اهداف ام را بدرستی شناخته بودم، شاید الان به جای فارغ التحصیل رشته مکانیک ماشین های کشاورزی به رشته طراحی گرافیک یا کار در زمینه برنامه نویسی کامپیوتر میپرداختم.

ادامه مطلب...

95/4/21::: 1:12 ع
نظر()
  

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلنوشته در سفر * تاریخ:95/4/17

 

   دیروز بود که برای مسافرت به باغملک امدیم، خدا رو شکر تا الان که این نوشته رو مینویسم خوش گذشته، به روی هم لبخند زدیم، در زیر سایه درختان اینجا استراحت میکنیم، از رودخانه اینجا استفاده میکنیم، خلاصه جاتون سبز ست.

   خدا را شکر تفریح ام را کردم، حالا دیگر آماده ام برای کار کردن، برای حرکت به سمت اهداف (ان شاء الله)

   دوست دارم وقتی بیکار شدم ذکر بگم و به یاد خدا باشم، اما چه کنم که بعضی وقت ها حواسم به ذکر گفتن نیست. ای کاش تمام لحظاتمون رو به یاد خدا باشیم و برای خدا کار کنیم، مگر مقصد ما چیزی به جز خداست؟! مگر ما برای درس خواندن، کار کردن و پول در آوردن به دنیا آمده ایم؟ بله، این ها هست ولی تمام معنی زندگی این نیست!

   چقدر دوست داشتن خدا شیرینه، یه بار یه بنده خدا میگفت: ما در دنیا هیچ لذتی نداریم، به جز لذت رسیدن به خدا و اهل بیت. چیزی که ما به اسم لذت میشناسیم در واقع رفع سختی ست، تشنه میشویم و وقتی آب مینوشیم احساس خوبی را تجربه میکنیم. اگر ما لذت را به پستی و بلندی زمین تشبیه کنیم: با رفع تشنگی ما چاله ای از نیازمان را پر کرده ایم، تپه ای را تجربه نکرده ایم. باید گفت که: نمونه ای از نوع دوم از لذت در رسیدن به خدا ست، همچنین در بهشت لذت وجود دارد.

   دوست دارم نکته ای رو یادآوری کنم و آن اینکه اهل بیت مانع رسیدن به خدا نیستند، اهل بیت هم آدرس میدن، هم با خودشون میبرن، انَّ الحسین مصباح الهدی و سفین? نجا?.

به نظر من این آیات درباره جایگاه امامت ست:

   آیه 71 سوره اسراء میفرماید: (یاد کن‏) روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان فرا مى‏خوانیم. پس هر کس کارنامه‏اش را به دست راستش دهند، آنان کارنامه خود را مى‏خوانند و به قدر نخک هسته خرمایى به آنها ستم نمى‏شود.

   از این آیه درمیابیم که هر فردی بدون پذیرش ولایت امام زمان اش در آن دنیا تعریف نشده ست. زیرا امت های بشری با امامشان شناخته میشوند. (منبع: صوت مدیریت زمان)

   آیه 12 سوره یس میفرماید: ... ْ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فی‏ إِمامٍ مُبین‏

و احصا و شمارش هر چیزی در امام آشکار ست.

   از این آیه متوجه میشویم کسی که هر چیزی را از هرکسی درخواست میکند، باید امام زمان هر دوره، اجازه دهد. بعد از آن خدا میبخشد. (منبع: صوت محبت امام زمان)

سعی کنیم در زندگیمون این نکات را مد نظر داشته باشیم.

موفق باشید. 


  
  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استدلالی در باب ولایت فقیه * تاریخ:95/4/14

 

   در این موضوع میخواهم با استفاده از آیات قرآن، استدلال های عقلی و همچنین یادآوری بعضی از وقایع تاریخی سعی در اثبات اصل ولایت فقیه داشته باشم. یکی از دلایل اینکه باعث شد سریع تر این مطلب رو تهیه کنم این بود که فکر کردم دشمن داره در این زمینه کار میکنه، و بعضی افراد هم دانسته یا ندانسته در زمین دشمن بازی میکنن. این شد که گفتم متنی با دانسته های کم خودم تهیه و برای شما منتشر کنم.

   فرض میکنیم یک نفر در مبانی اعتقادی تا امامت حضرت حجت بن حسن عسکری(عج) آمده ست، حال طالب استدلال هایی ست که ببیند آیا مسئله ولایت فقیه در ادامه امامت آخرین منجی الهی میباشد یا خیر؟ و یا بعبارتی میخواهد ببیند آیا این راهکار پشتوانه دینی و عقلی دارد یا خیر؟ آیا این جمله که دین از سیاست جداست، درست ست یا خیر؟

ادامه مطلب...

95/4/15::: 10:46 ع
نظر()
  

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: در من توقف نکن * تاریخ: 95/4/13

   هر کسی یه سری استعداد هایی داره، (متمم: استعداد یابی: فقط جهت استفاده از سایت متمم قوانین سایت را مطالعه نمایید.) خاصیت این استعداد اینه که هر کسی میتونه با صرف هزینه کمتری نسبت به افرادی که این استعداد رو ندارن به کسب مهارت برسه. تعریف از خود نباشه، اما به این موضوع رسیدم که استعداد من در نوشتنه. این ذهنیت رو داشتم تا اینکه چند روز پیش احساس کردم نمیتونم اونطور که انتظار دارم متن جدیدم رو تهیه کنم. بعد از این موضوع، دوباره دیدم که در یک عنوان دیگری گزارش خوبی تهیه کرده ام. و این حس در من پدید آمد که باید خدای خود را بخاطر این استعدادی که به من ارزانی داشته، شکر بگویم؛ که مالک هر چیزی که دارم، اوست.

   گاهی فراموش میکنیم که شکر نعمت هایش را بجا آوریم. و زمانی متوجه این نعمت ها میشویم که از ما گرفته میشوند. بیاییم بخاطر همین نعمت هایی که در اطرافمان داریم خدا را شکر بگوییم، تا بگوییم ما زمانی که این نعمت ها را داشتیم، آن ها را قدر میدانستیم و باخبر بودیم که این ها از سوی چه کسی به ما امانت داده شده بود و باز هم به سمت مالک اصلی خود بازگردانده میشوند.

   هدف من از انتخاب عنوان "در من توقف نکن" برای این متن، تنها پاسخی به خودم بود، تا داشتن این استعداد باعث خود بزرگ بینی و غرور ام نشود، به خود میگویم: در من توقف نکن، خالق این استعداد و این بدن یا خالق این عالم هستی را ببین، و خودت را بزرگ تر از او مپندار. آیا زمانی که یک خودرو را میبینی، به یاد قدرت کمپانی سازنده آن نمی افتی؟ پس چرا حال که خودت را میبینی گمان میکنی این استعداد ها همگی از آن توست و تا همیشه هم در کنارت خواهند ماند! پس از توانایی هایت در راه خیر استفاده کن.

*شاد و سلامت باشید.* 


  
   1   2      >